آلبر کامو: اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می کنم تا بتوانم به بی عدالتی (نیز) اعتراض کنم.



یادداشت های پراکنده

ترجمه و ادبیات توده ای
اگر ماندگاری بخشی از تمدن بشریت مدیون پادشاهان، امیران، خلفا و کلیساهاست، ترجمه وادبیات مدرن در ایران مدیون "بچه اعیان هائی" است که برای تحصیل به اروپا می رفتند. اما ادبیات وترجمه های "پرولتاریائی" مدیون نفوذ استعماری اتحاد شوروی بر روح و روان روشنفکران ماست.

ترجمه کتاب در ایران را می توان به دو دسته تقسیک کرد، ترجمه عقیدتی و ترجمه آزاد.
کتاب هائی که توسط پیروان یک عقیده و در راه تبلیغ آن عقیده ترجمه شده اند از اعتبار کمی بر خوردارند. بخشی از این مترجمین، زبان خارجی را در ایران با معلم و یا خودآموز یاد گرفتند. به غیر از مقاصد عقیدتی، که متن ترجمه شده را تحت تاثیر قرار می دهد، این سوال مطرح می شود که این ترجمه ها به لحاظ زبانی و فنی تا چه حد قابل اعتماد هستند.
بی شک بخشی از دیدگاه های امروزمان مدیون کتاب های ترجمه شده ای است که خوانده ایم، بنا بر این این سوال که آن متون چقدر قابل اعتماد بوده و هستند پرسش نا بجائی نیست.

حزب توده را می توان به دلایل مختلف محکوم کرد ولی تاثیرات فرهنگی این حزب در شکل گیری اندیشه و شخصیت صد ها هزار ایرانی تنها با محکوم کردن آن به پایان نمی رسد. قضیه عمیق تر از این هاست.
حزب توده بعنوان حزب برای پیشبرد استعمار اتحاد شوروی در ایران اندیشه ی روشنفکر ایرانی را به دایره نفوذ تبلیغاتی کمینترن محدود می کرد.  

در این میان حزب توده و روشنفکران همسوی آن هدفی جز "مبارزه ی ضد امپریالیستی"  برای تقویت رهبری حزب کمونیست شوروی نداشتند. داستان، مقاله شعر و ترجمه تنها در خدمت این هدف می بایست باشد. هر اندیشه ای خارج از آن با انگ "سرمایه داری"، امپریالیستی"، ساواکی، آمریکائی و از این قبیل توسط حزب توده و رهروانش سرکوب می شد.

راستی از آن ادبیات گورکی و ماکارنکو چه بر جای مانده است؟ راستی از آن فولاد آب دیده چه باقی مانده است جز ناهمواری های ذهنی روشنفکرانی که مستقیم و غیر مستقیم تحت تائپیر ادبیات حزب توده قرارداشته اند. خالی بودن جای روس ها در گسترش اندیشه ی بشر جهان امروز دست آورد نزدیک به نیم قرن سلطه حزب کمونیست بر جان و مال و فرهنگ سرزمین های زیر نفوذ آن می باشد.
البرز

۱ نظر:

  1. سلام. با اجازه عنوان را اینطوری درست می کنم: ادبیات " حزب توده ای " که با ادبیات توده ای ( مردمی ) اشتباه نشود.

    حرف شما نه تنها در مورد ادبیات حزب توده درست است که در مورد ادبیات همه حزب ها که تفکر خاصی را برای اداره جامعه یدک می کشند، قابل گسترش است. زیرا آنان نمی خواهند جامعه بر اساس واقعیاتش اداره شود، و این بدترین ادبیات را می آفریند.

    پاسخحذف