آلبر کامو: اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می کنم تا بتوانم به بی عدالتی (نیز) اعتراض کنم.



برخورد غیر دموکراتیک اصلاح طلبان مدعی دموکراسی با رضا پهلوی

چگونه است که وقتی مردم دهان به اعتراض می گشایند و از گستاخان دروغگویی مانند مهاجرانی و کدیور انتقاد میکنند اصلاح طلبان مظلوم نمایی کرده و فورا دم ازدموکراسی میزنند و ادعا میکنند که هر کس حق اظهار نظر دارد ولی وقتی کوچکترین سخنی از رضا پهلوی میشود همه اصلاح طلب ها مرزهای نزاکت و توهین و دموکراسی را پشت سر میگذارند
و از هیچ اتهامی به ایشان دریغ نمیکنند در صورتیکه خود دارای سیاه ترین
پرونده در 22 سال حکومت نا اسلامی هستند. کوچکترین انتقادی از اصلاح طلب ها یعنی ایجاد تفرقه و کوچکترین تلاش برای اتحاد با ایرانیان سکولار و مدرن در خارج و داخل از نظر اصلاح طلب ها خیانت بشمار می آید. اصلاح طلب ها غالبا از زبان تمام مردمایران صحبت میکنند و ادعا دارند که پهلوی ها هیچ جایگاهی در ایران ندارند با اینحال ریسک نکرده و در اتحادی ناخوانده با اصولگراها رضا پهلوی را میکوبند بمعنای دیگر زیر لینکهای مربوط به رضا پهلوی دیگر نمیشود بسیجی را از اصلاح طلب تشخیص داد. مگرشما نمیگویید که او هیچ جایگاهی در بین ایرانیان ندارد؟ پس چه ریگی به کفش دارید که تا نام رضا پهلوی می آید شدیدترین جبهه گیری را میکنید و دم خروس در ادعای دموکراسی خواهی تان را آشکار می کنید؟ مگر نه اینست که در آینده آزاد ایران شورای نگهبانینیست و هر ایرانی دارای یک رای است؟
چگونه است که اصلاح طلب ها هرگز پاسخگوی
اشتباهات خود نبوده و با کمال فراغ بال مردم را به دوران طلایی خمینی دعوت میکنند ولی رضا پهلوی باید پاسخگوی اشتباهات پدر و پدر بزرگ خود باشد و حق ندارد از سلطنتمشروطه یا پارلمانی سخن بگوید؟ من از جماعت بسیجی و حاکمان فعلی انتظاری ندارم ولی وقتی که اصلاح طلب ها و سبز های ذوب شده در اصلاحات را در دشمنی با رضا پهلوی میبینم, نمیتوانم رفتار متناقض شان را درک کنم. اگر واقعا به دموکراسی اعتقاد داریداجازه دهید که همه حق اظهار نظر داشته و مردم تعیین کننده باشند نه اینکه خود را بجای مردم جا زده و برای آنها تعیین تکلیف کنید.
na3pas
http://na3pas.blogspot.com/2011/03/blog-post_19.html


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر